دیکشنری
داستان آبیدیک
fluidify
fluɪdəfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
مایع كردن، روان كردن، تبدیل بجسم سیال كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLUID BASALTIC LAVAS
FLUID DRAM
FLUID DYNAMICS
flUID flOW
FLUID INTELLIGENCE
FLUID LOGIC
FLUID MOBILITIES
FLUID MOSAIC MODEL
FLUID OUNCE
FLUID RESUSCITATION
FLUID RETENTION
FLUID VELOCITY
FLUIDAL
FLUIDIC INJECTION THRUST VECTORING SYSTEM
FLUIDICS
FLUIDIFY
FLUIDISED BED
FLUIDITY
FLUIDIZATION
FLUIDIZE
FLUIDIZED BED
FLUIDIZED BED DRYERS
FLUKE
FLUKEWORM
FLUKEY
FLUKILY
FLUKY
FLUME
FLUMMERY
FLUMMOX
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید