1 عمومی:: اجداد، جد اعلی، (forebear) (معمولا بصورت جمع) نیا، خودداری كردن از، امساك كردن، احتراز كردن، صرف نظر
شبکه مترجمین ایران
1 general:: verb resist: You must forbear from using salt.
Simple Definitions