دیکشنری
داستان آبیدیک
foreskin
fɔɹskɪn
فارسی
1
عمومی
::
(تش) پوست ختنه گاه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FORESEEINGLY
FORESEEN
FORESEEN USER
FORESEER
FORESHADOW
FORESHANK
FORESHEETS
FORESHIP
FORESHORE
FORESHORTEN
FORESHORTENING
FORESHOW
FORESHOWN
FORESIDE
FORESIGHT
FORESKIN
FORESPEAK
FOREST
FOREST DEPARTMENT
FOREST DWELLER
FOREST FIRE DETECTION INDEX
FOREST FLY
FOREST GREEN
FOREST LAWS
FOREST STEWARDSHIP COUNCIL
FOREST THERAPY
FORESTAGE
FORESTAL
FORESTALL
FORESTATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید