دیکشنری
داستان آبیدیک
fosterling
fɔstəɹlɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
طفل شیرخوار، فرزند رضاعی، فرزند خوانده، بچه سرراهی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FOSSILIZATION
FOSSILIZE
FOSSILOGY
FOSSILOLOGY
FOSSORIAL
FOSTER
FOSTER BROTHER
FOSTER CHILD
FOSTER DAUGHTER
FOSTER FATHER
FOSTER MOTHER
FOSTER SISTER
FOSTER SON
FOSTERAGE
FOSTERER
FOSTERLING
FOSTRESS
FOTHER
FOU
FOUD ROYANT A
FOUDROYANT
FOUGERE ROYALE
FOUGHT
FOUL
FOUL COPY
FOUL LANGUAGE
FOUL MOUTHED
FOUL ONE'S NEST
FOUL OUT
FOUL OWN NEST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید