دیکشنری
داستان آبیدیک
fratricidal
fɹætɹɪsa͡idəl
فارسی
1
عمومی
::
وابسته به برادركشی، مبنی بربرادرك، برادركشانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FRANTICALLY
FRANTICLY
FRANTICNESS
FRAP
FRASS
FRATER CONSANGUINEUS
FRATER GROWTH FACTOR MODEL
FRATER UTERINUS
FRATERNAL
FRATERNAL LOVE
FRATERNALLY
FRATERNITY
FRATERNIZATION
FRATERNIZE
FRATERNIZE WITH
FRATRICIDAL
FRATRICIDE
FRAUD
FRAUD FEATURE BOOSTING MECHANISM
FRAUD INVESTIGATION SERVICE
FRAUD RISK ASSESSMENT
FRAUD RISK FACTORS
FRAUDELENT FINANCIAL REPORTING
FRAUDFUL
FRAUDLESS
FRAUDULENCE
FRAUDULENCY
FRAUDULENT
FRAUDULENT CONTRACT NEGOTIATIONS
FRAUDULENT FINANCIAL REPORTING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید