دیکشنری
داستان آبیدیک
frier
fɹa͡iɹ
فارسی
1
عمومی
::
سرخ كننده، (fryer=) ماهی تابه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FRIEND
FRIEND IN COURT
FRIEND IN NEED IS A FRIEND INDEED
FRIEND OR FOE
FRIENDLESS
FRIENDLESSNESS
FRIENDLILY
FRIENDLINESS
FRIENDLY
FRIENDLY FIRE
FRIENDLY SOCIETY
FRIENDLY TAKEOVER
FRIENDS IN HIGH PLACES
FRIENDS WITH
FRIENDSHIP
FRIER
FRIEZE
FRIG
FRIGATE
FRIGATE BIRD
FRIGHT
FRIGHTEN
FRIGHTEN AWAY
FRIGHTEN IN
FRIGHTEN INTO
FRIGHTEN OUT OF A YEAR'S GROWTH
FRIGHTEN OUT OF WITS
FRIGHTEN THE PANTS OFF
FRIGHTEN TO DEATH
FRIGHTENED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید