frontwards

fɹʌntwəɹdz


فارسی

1 عمومی:: درجلو، درپیش‌، سوی‌ جلو، بط‌رف‌ جلو

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code