دیکشنری
داستان آبیدیک
fusilier
fjusɪliɹ
فارسی
1
عمومی
::
(سابقا) تفنگدار، سربازی كه تفنگ چخماقی داشت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FUSE WITH
FUSED AVOIDANCE
FUSED DEPOSITION MODELING
FUSED DEPOSITION MODELLING
FUSED RING SYSTEM
FUSEE
FUSELAGE
FUSIBILITY
FUSIBLE
FUSIBLE METAL OR ALL
FUSIFORM
FUSIFORM GYRUS
FUSIL
FUSILE
FUSILEER
FUSILIER
FUSILLADE
FUSION
FUSION LINE
FUSION WELDING
FUSION WITH THE BODY
FUSION ZONE
FUSIONIST
FUSS
FUSS ABOUT
FUSS AND FEATHERS
FUSS AT
FUSS OVER
FUSS WITH
FUSSBUDGET
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید