دیکشنری
داستان آبیدیک
gascon
gæskɑn
فارسی
1
عمومی
::
لاف زن، گاسگن، اهل gasconyدر فرانسه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GAS SOLID CHROMATOGRAPHY
GAS STATION
GAS STREAM
GAS TAR
GAS TIGHT
GAS TRANSMISSION AND DISTRIBUTION PIPING SYSTEMS
GAS TREATMENT
GAS TRUBINE
GAS TUBE
GAS TUNGSTEN ARC WELDING
GAS UP
GAS WORKS
GASBAG
GASBOAT
GASBURNER
GASCON
GASCONADE
GASELIER
GASEOUS
GASEOUS AMMONIA
GASH
GASHOLDER
GASHOUSE
GASIFICATION
GASIFICATION SYSTEM
GASIFIER
GASIFORM
GASIFY
GASKET
GASKIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید