دیکشنری
gemmed
d͡ʒɛmd
فارسی
1
عمومی
::
جواهرنشان، گوهرنشان، مرصع
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GELDING
GELID
GELIDITY
GELIGNITE
GELSEMIUM
GEM
GEM GATHERING SPEED +0%
GEM MINE I
GEMEL
GEMINATE
GEMINATION
GEMINI
GEMMA
GEMMATE
GEMMATION
GEMMED
GEMMIFEROUS
GEMMIPAROUS
GEMMOLOGICAL
GEMMOLOGIST
GEMMOLOGY
GEMMULATION
GEMMULE
GEMMY
GEMOLOGICAL
GEMOLOGIST
GEMOLOGY
GEMS
GEMSBOK
GEMSBUCK
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید