دیکشنری
داستان آبیدیک
geographically
d͡ʒiəgɹæfɪkli
فارسی
1
عمومی
::
موافق علم جغرافیا، ازروی جغرافیا، ازلحاظ جغرافی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GEOGRAPHIC INFORMATION SYSTEM
GEOGRAPHIC INFORMATION SYSTEM(GIS)
GEOGRAPHIC ORGANIZATION
GEOGRAPHIC REGULARITY
GEOGRAPHIC STICKINESS
GEOGRAPHICAL
GEOGRAPHICAL INFORMATION SYSTEM
GEOGRAPHICAL INFORMATION SYSTEMS
GEOGRAPHICAL LOCATION
GEOGRAPHICAL MILE
GEOGRAPHICAL PRICING
GEOGRAPHICAL REGION
GEOGRAPHICAL WEIGHTED REGRESSION
GEOGRAPHICAL ZONE
GEOGRAPHICAL DETERMINISM
GEOGRAPHICALLY
GEOGRAPHICALLY EXPLICIT ECOLOGICAL MOMENTARY ASSESSMENT
GEOGRAPHICALLY TETHERED WORK
GEOGRAPHY
GEOHERITAGE
GEOHISTORY
GEOID
GEOID UNDULATION
GEOIDAL MAP
GEOLATRY
GEOLOCATION
GEOLOGIC
GEOLOGIC EPOCH
GEOLOGIC STORAGE
GEOLOGICAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید