دیکشنری
داستان آبیدیک
geomancer
d͡ʒiomænsəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كسیكه بادیدن خاك ریخته شده درروی زمین ف، رمال
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GEOLOGIZE
GEOLOGY
GEOLOGY BASED TOURISM
GEOMAGNETIC
GEOMAGNETIC COORDINATES
GEOMAGNETIC DIPOLE
GEOMAGNETIC EQUATOR
GEOMAGNETIC LATITUDE
GEOMAGNETIC LONGITUDE
GEOMAGNETIC MERIDIAN
GEOMAGNETIC NOISE
GEOMAGNETIC POLE
GEOMAGNETIC REVERSAL
GEOMAGNETISM
GEOMAGNETOCHRONOLOGY
GEOMANCER
GEOMANCY
GEOMANTIC
GEOMARKETING
GEOMETALLURGY
GEOMETER
GEOMETRIC
GEOMETRIC IMPERFECTION
GEOMETRIC ATTENUATION
GEOMETRIC AVERAGE GROWTH RATE
GEOMETRIC DESIGN
GEOMETRIC DISTRIBUTION
GEOMETRIC MEAN
GEOMETRIC MEAN RETURN
GEOMETRIC MOVING AVERAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید