دیکشنری
داستان آبیدیک
germain
d͡ʒəɹme͡in
فارسی
1
عمومی
::
(german) اولاد عمهوعمو، عمو زاده، وابسته نزدیك
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GERBILLE
GERDAK E SEPIAN
GERENT
GERFALCON
GERIATRIC
GERIATRIC DEPRESSION SCALE
GERIATRIC PATIENT
GERIATRICIAN
GERIATRICS
GERIATRIST
GERM
GERM CELL
GERM LAYER
GERM LINE MUTATION
GERM PLASM
GERMAIN
GERMAN
GERMAN ARCHAEOLOGICAL INSTITUTE
GERMAN GLOBAL COMPACT NETWORK
GERMAN MEASLES
GERMAN REUNIFCATION
GERMAN SHEPHERD
GERMAN SHEPHERD DOG
GERMAN TINDER
GERMANATION
GERMANDER
GERMANE
GERMANIC
GERMANISM
GERMANIST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید