دیکشنری
داستان آبیدیک
grains
gɹe͡inz
فارسی
1
عمومی
::
نیزه ماهی گیری كه دارای چهارپنجه یابیشترباشد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRAFTING KNIFE
GRAFTING RATIO
GRAHAM FLOUR
GRAIL
GRAIN
GRAIN ALCOHOL
GRAIN AND FEED TRADE ASSOCIATION
GRAIN BOUNDARY
GRAIN BY GRAIN
GRAIN FIELD
GRAIN OF TRUTH
GRAIN RUST
GRAIN YIELD
GRAINER
GRAINING
GRAINS
GRAINY
GRALLATORIAL
GRALLOCH
GRAM
GRAM ATOM
GRAM MOLECULE
GRAM STAIN
GRAMAREY
GRAMARY
GRAMARYE
GRAMDFATHER CYCLE
GRAMERCY
GRAMICIDIN CHANNEL
GRAMINACEOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید