دیکشنری
داستان آبیدیک
granularly
gɹænjələɹli
فارسی
1
عمومی
::
بطوردانه دانه یاجودانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRANT OF LICENSE
GRANTABLE
GRANTED
GRANTEE
GRANTER
GRANTING GUARDIANSHIP
GRANTOR
GRANTS
GRANUALR COMPUTING
GRANULAR
GRANULAR ACTIVATED CARBON
GRANULAR FLOW
GRANULAR IRON FORMATION
GRANULAR TEMPERATURE
GRANULARITY
GRANULARLY
GRANULARY
GRANULATE
GRANULATED
GRANULATED GLASS
GRANULATED SUGAR
GRANULATION
GRANULATION TISSUE
GRANULATION TISSUE FORMATION
GRANULE
GRANULET
GRANULIFEROUS
GRANULIFORM
GRANULITE
GRANULOCYTE MACROPHAGE COLONY STIMULATING FACTOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید