دیکشنری
داستان آبیدیک
grazing
gɹe͡izɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
علف چری، چرا، علف چرانی، چراگاه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRAY OR MERCURIAL UN
GRAY TROUT
GRAY ZONE AGGRESSION
GRAYBEARD
GRAYFISH
GRAYHEADED
GRAYISH
GRAYLING
GRAYS
GRAYSCALE
GRAZE
GRAZE AGAINST
GRAZE ON
GRAZER
GRAZIER
GRAZING
GRAZING FIRE
GRAZING INCIDENCE TELESCOPE
GRCEN WINE
GREAN A
GREASE
GREASE BOX
GREASE FITTING
GREASE GUN
GREASE ICE
GREASE NIPPLE
GREASE ONE'S PALM
GREASE PAINT
GREASE THE SKIDS
GREASE THE WHEELS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید