دیکشنری
داستان آبیدیک
greasily
gɹizɪli
فارسی
1
عمومی
::
بشكل روغن یاچربی، بطور روغن دار، باچربی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GREAN A
GREASE
GREASE BOX
GREASE FITTING
GREASE GUN
GREASE ICE
GREASE NIPPLE
GREASE ONE'S PALM
GREASE PAINT
GREASE THE SKIDS
GREASE THE WHEELS
GREASE FITTING
GREASEPAINT
GREASER
GREASEWOOD
GREASILY
GREASINESS
GREASY
GREASY SPOON
GREAT
GREAT AND SMALL
GREAT APE
GREAT AUNT
GREAT BALLS OF FIRE
GREAT BEAR
GREAT BEYOND
GREAT CIRCLE
GREAT COMMUNITY
GREAT DANE
GREAT DANGERS IMPEND
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید