دیکشنری
داستان آبیدیک
greaten
gɹitən
فارسی
1
عمومی
::
اهمیت دادن، درشت نشان دادن، بزرگ شدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GREAT OR BIG TOE
GREAT OXYGENATION EVENT
GREAT PERSONS
GREAT POWER
GREAT PRICKLY CUPPED
GREAT PRIMER
GREAT SCOTT
GREAT SEAL
GREAT SELJUK EMPIRE
GREAT SHAKES
GREAT SOCIETY
GREAT UNWASHED
GREAT WHITE HOPE
GREAT WHITE OX EYE
GREATCOAT
GREATEN
GREATER
GREATER MEKONG SUBREGION
GREATER PELVIS
GREATER PLANTAIN
GREATER ROSARY
GREATER SCIATIC NOTCH
GREATER STANDING
GREATER THAN EXPECTED
GREATER THE TRUTH, THE GREATER THE LIBEL
GREATER TUNB
GREATER WING
GREATEST COMMON MEAS
GREATEST THING SINCE INDOOR PLUMBING
GREATEST THING SINCE SLICED BREAD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید