دیکشنری
داستان آبیدیک
griddle
gɹɪdəl
فارسی
1
عمومی
::
غربال سیمی، فر كلوچه پزی، ماهی تابه، كلوچه پز
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GREYISH
GREYLAG
GREYLY
GREYNESS
GRIBBLE
GRID
GRID CEILING
GRID CELL
GRID COMPUTING
GRID CONNECTION
GRID INDEPENDENCE TEST
GRID IRON NETWORK
GRID NEPHOSCOPE
GRIDDED POPULATION DATASET
GRIDDED POPULATION SAMPLE FRAME
GRIDDLE
GRIDDLE CAKE
GRIDE
GRIDIRON
GRIEF
GRIEFLESS
GRIESEN
GRIEVANCE
GRIEVANCE MECHANISM
GRIEVE
GRIEVE FOR
GRIEVE OVER
GRIEVOUS
GRIEVOUSLY
GRIFFIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید