grist

gɹɪst


فارسی

1 عمومی:: ارد كردن‌، جو اسیابی‌، عمل‌ اسیاب‌ كردن‌، گندم‌اسیابی‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code