دیکشنری
groundmass
gɹa͡ʊndmæs
فارسی
1
عمومی
::
نوعی سنگ سماك دانهدار
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GROUNDED
GROUNDED COGNITION
GROUNDED FOUR WIRE SYSTEMS
GROUNDED IN FACT
GROUNDED THEORY
GROUNDER
GROUNDHOG
GROUNDHOG DAY
GROUNDING
GROUNDING SYSTEM
GROUNDING TECHNIQUES
GROUNDLESS
GROUNDLESSLY
GROUNDLESSNESS
GROUNDLING
GROUNDMASS
GROUNDNUT
GROUNDPINE
GROUNDS FOR
GROUNDSEL
GROUNDSHEET
GROUNDWATER
GROUNDWATER LEVEL
GROUNDWATER RECHARGE
GROUNDWATER SOURCES
GROUNDWATER TABLE
GROUNDWAVE
GROUNDWORK
GROUP
GROUP AROUND
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید