دیکشنری
داستان آبیدیک
grown
gɹon
فارسی
1
عمومی
::
رسیده، رشد كرده، روییده، جوانه زده، سبز شده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GROW TOGETHER
GROW UP
GROW WORLDS APART
GROWER
GROWING
GROWING FIELD
GROWING PAINS
GROWING POINT
GROWING SEASON
GROWING YOUTH HAS A WOLF IN HIS BELLY
GROWL
GROWL AT
GROWL OUT
GROWLER
GROWLINGLY
GROWN
GROWN TYRE
GROWN UP
GROWTH
GROWTH AND YIELD MODEL
GROWTH ASSETS
GROWTH BOARD
GROWTH COMPANIES
GROWTH EQUITY
GROWTH EXPERIENCE
GROWTH FACTOR
GROWTH HACKING
GROWTH IN AN OPEN ECONOMY
GROWTH LAYER
GROWTH MARKET LIFE CYCLE STAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید