دیکشنری
grudging
gɹʌd͡ʒɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
بی میل، لج دار، دریغ دارنده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GROWTH POINT
GROWTH RATE
GROWTH RING
GROWTH RING BOUNDARY
GROWTH STAGE
GROWTH STOCKS
GROWTH STRATEGY
GROWTHS IN THE MIDDLE EAR
GRSS LANGUAGE
GRUB
GRUB AROUND
GRUB STREET
GRUBBINESS
GRUBBY
GRUDGE
GRUDGING
GRUDGINGLY
GRUEL
GRUELING
GRUELLING
GRUESOME
GRUESOMELY
GRUESOMENESS
GRUFF
GRUFF AS A BEAR
GRUFFLY
GRUFFNESS
GRUM
GRUMBLE
GRUMBLE ABOUT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید