grudging

gɹʌd͡ʒɪŋ


فارسی

1 عمومی:: بی‌ میل‌، لج‌ دار، دریغ‌ دارنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code