دیکشنری
داستان آبیدیک
habituate
həbɪt͡ʃue͡it
فارسی
1
عمومی
::
خو دادن، سكونت كردن، عادت دادن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HABITANCE
HABITANCY
HABITANT
HABITAT
HABITAT CLASSIFICATION SCHEME
HABITAT MONITORING
HABITAT RISK ASSESSMENT
HABITAT VALUATION
HABITATION
HABITUAL
HABITUAL CRIMINAL
HABITUAL DECISION MAKING
HABITUAL WAY OF DOIN
HABITUALLY
HABITUALNESS
HABITUATE
HABITUATE TO
HABITUATED BEHAVIORS
HABITUATION
HABITUDE
HABITUE
HABITUS
HACE
HACHURE
HACIENDA
HACK
HACK APART
HACK AROUND
HACK AT
HACK DOWN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید