دیکشنری
داستان آبیدیک
hale
he͡il
فارسی
1
عمومی
::
سالم، نیرومند، خوش بنیه، كشیدن، بی نقص، سوی دیگر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HAIRPIN
HAIRSTYLING
HAIRY
HAIRYVETCH
HAITI
HAITIAN
HAJI
HAJJAJ IBN YUSUF
HAJJI
HAKEN KREUZ
HALATION
HALBERD
HALBERDIER
HALBERT
HALCYON
HALE
HALE AND HEARTY
HALE FELLOW WELL MET
HALENESS
HALF
HALF PAST TWO
HALF A BUBBLE OFF PLUMB
HALF A DOZEN OF THE OTHER SIX OF ONE
HALF A LOAF IS BETTER THAN NONE
HALF A METRE DEEP IN
HALF A MIND
HALF A RIAL
HALF AND HALF
HALF ASLEEP
HALF BACK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید