دیکشنری
داستان آبیدیک
halidome
he͡ilidom
فارسی
1
عمومی
::
جای مقدس، (halidom) چیز مقدس، قدوسیت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HALF YEARLY
HALFBACK
HALFCROWN
HALFHEARTED
HALFPENNY
HALFPENNYWORTH
HALFSIB
HALFSIB MATING
HALFSISTER
HALFWAY
HALFWIT
HALIBUT
HALIDE
HALIDE ATTACK
HALIDOM
HALIDOME
HALIEUTIC
HALIEUTICS
HALIFAX BANK OF SCOTLAND
HALITE
HALITOSIS
HALITUOUS
HALITUS
HALL
HALL EFFECT
HALL MARK
HALL OF ALLIANCE CONSTRUCTION
HALL OF ALLIANCE UPGRADE 1
HALLELUJAH
HALLIARD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید