دیکشنری
داستان آبیدیک
hardwired
فارسی
1
عمومی
::
نهادینه شده
the adult brain was
hardwired
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HARDNESS TEST
HARDPAN
HARDSCRABBLE
HARDSHELL
HARDSHIP
HARDSHIP ALLOWANCE
HARDTOP
HARDWARE
HARDWARE COMPLEXITY
HARDWARE FINGERPRINTING
HARDWARE INTENSIVE PRODUCT
HARDWARE REQUIREMENTS
HARDWARE STARTUPS
HARDWARE SYSTEM
HARDWAREMAN
HARDWIRED
HARDWOOD
HARDWOODS
HARDY
HARE
HARE AND HOUNDS
HARE BELL
HARE BRAINED
HARE HEARTED
HARE LIP
HARE SIGHTED
HAREBELL
HARELIP
HARELIPPED
HAREM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید