دیکشنری
harpoon
hɑɹpun
فارسی
1
عمومی
::
نیزه، زوبین مخصوص صید نهنگ، نیشتر
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HARMONIZE
HARMONIZE WITH
HARMONIZED SYSTEM
HARMONIZER BOSS
HARMONOMETER
HARMONY
HARMOTOME
HARNESS
HARNESS HORSE
HARNESS TO
HARNESS UP
HARP
HARP ON
HARPER
HARPIST
HARPOON
HARPOON GUN
HARPSICHORD
HARPY
HARPY EAGLE
HARQUEBUS
HARQUEBUSIER
HARRIDAN
HARRIER
HARROW
HARROWER
HARROWING
HARRY
HARSH
HARSH DISCIPLINE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید