دیکشنری
داستان آبیدیک
heptarchical
hɛptɑɹkɪkəl
فارسی
1
عمومی
::
وابسته به حكومت هفت تنی، دارای حكومت هفت تنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HEPT
HEPTA
HEPTACHORD
HEPTAD
HEPTAGLOT
HEPTAGON
HEPTAGONAL
HEPTAGYNOUS
HEPTAHEDRAL
HEPTAHEDRON
HEPTAMEROUS
HEPTAMETER
HEPTANGULAR
HEPTAPHYLLOUS
HEPTARCHIC
HEPTARCHICAL
HEPTARCHY
HEPTASTICH
HEPTASYLLABIC
HEPTATEUCH
HEPTATEUEH
HEPTOSE
HER
HER COURAGE DID ACCR
HER HOUSE
HER LAST WAS A SON
HER MAJESTY
HER NAME
HER NEXT WAS A GIRL
HER NEXT WAS A MERCH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید