heritably

hɛɹɪtəbli


فارسی

1 عمومی:: باداشتن‌ حق‌ میراث‌، ازراه‌ ارث‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code