hibernate

ha͡ibəɹne͡it


فارسی

1 عمومی:: (ج‌ش‌) زمستان‌ را در بیهوشی‌ بسر بردن‌، بخواب‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code