دیکشنری
داستان آبیدیک
hive
ha͡iv
فارسی
1
عمومی
::
در، مركز تجمع، (مج) جای كار وپر قیل وقال، كندو
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HITCH A RIDE
HITCH ONE'S WAGON TO A STAR
HITCH PINS
HITCH UP
HITCH YOUR WAGON TO A STAR
HITCHHIKE
HITEN SHAH
HITHER
HITHER AND THITHER
HITHER, THITHER, AND YON
HITHERMOST
HITHERTO
HITHERWARD
HITTING ON ALL CYLINDERS
HIV
HIVE
HIVE OF ACTIVITY
HIVES
HM PRISON SERVICE ANNUAL REPORT
HM TREASURY
HMO
HO
HO CHI MINH CITY
HO’OPONOPONO
HOAR
HOAR CRYSTAL
HOARD
HOARD UP
HOARDER
HOARDING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید