دیکشنری
داستان آبیدیک
hosghead
hozghɛd
فارسی
1
عمومی
::
خمره، پیمانه مایعات، چلیك بزرگ
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HORSEWEED
HORSEWHIP
HORSEY
HORTATIVE
HORTATORY
HORTICULTURAL
HORTICULTURALIST
HORTICULTURE
HOSANNA
HOSE
HOSE DOWN
HOSE LINES
HOSEA
HOSEL
HOSES
HOSGHEAD
HOSIERY
HOSPICE
HOSPITABLE
HOSPITAL
HOSPITAL ACQUIRED INFECTION
HOSPITAL ADMISSION
HOSPITAL OWNERSHIP
HOSPITAL UPGRADE 1
HOSPITAL WASTE MANAGEMENT
HOSPITALER
HOSPITALITY
HOSPITALITY INDUSTRY
HOSPITALITY SUITE
HOSPITALIZATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید