دیکشنری
داستان آبیدیک
huntsman
hʌntsmən
فارسی
1
عمومی
::
توله دار، صیاد، شكار، شكارچی، شكار باز، تازی دار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HUNT HIGH AND LOW
HUNT MONSTER IN ORDER OF LOWEST LEVEL
HUNT OUT
HUNT THROUGH
HUNT UP
HUNTER
HUNTER GATHERER
HUNTING
HUNTING BOX OR LODG
HUNTING DOG
HUNTING GROUND
HUNTING HORN
HUNTING LEOPARD
HUNTING PANTHER
HUNTRESS
HUNTSMAN
HURDIES
HURDLE
HURDLE RACE
HURDLE RATE
HURDLE/BASE PRICE
HURDLER
HURDY GURDY
HURL
HURL AROUND
HURL AT
HURL AWAY
HURL BONE
HURL DOWN
HURL INSULTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید