دیکشنری
داستان آبیدیک
icebound
a͡isba͡ʊnd
فارسی
1
عمومی
::
یخبسته، یخ بند، احاطهشدهاز یخ
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ICE PICK
ICE PLANT
ICE PRISM
ICE RATIO
ICE SKATE
ICE STORM
ICE TIELD
ICE UP
ICE WATER
ICE WOOL
ICEBAG
ICEBERG
ICEBINK
ICEBLINK
ICEBOAT
ICEBOUND
ICEBOX
ICEBREAKER
ICED
ICED PPA
ICEFALL
ICEHOUSE
ICELAND
ICELAND MOSS
ICELAND POPPY
ICELAND SPAR
ICELANDER
ICELANDIC
ICEMAN
ICENEEDLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید