دیکشنری
داستان آبیدیک
immundity
ɪmjəndɪti
فارسی
1
عمومی
::
ناپاكی، مصون، محفوظ، پلیدی، ازاد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMMORTALISM
IMMORTALITY
IMMORTALIZATION
IMMORTALIZE
IMMORTALIZED
IMMORTALLY
IMMORTELLE
IMMOTILE
IMMOVABILITY
IMMOVABLE
IMMOVABLE FEAST
IMMOVABLE PROPERTY
IMMOVABLENESS
IMMOVABLY
IMMUND
IMMUNDITY
IMMUNE
IMMUNE DEFICIENCY
IMMUNE FROM DISEASE
IMMUNE RELATED GENE EXPRESSION
IMMUNITY
IMMUNIZATION
IMMUNIZE
IMMUNIZE AGAINST
IMMUNOASSAY
IMMUNOCHEMISTRY
IMMUNOCOMPROMISE
IMMUNOGENETICS
IMMUNOGLOBULIN
IMMUNOL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید