دیکشنری
داستان آبیدیک
inactively
ɪnæktɪvli
فارسی
1
عمومی
::
بطور بیكار، ازروی بیكاری، بطورغیر فعال
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IN YOUR PRESENCE
INA NORTHERLY DIRECT
INABILITY
INACCESSIBILITY
INACCESSIBILY
INACCESSIBLE
INACCURACY
INACCURATE
INACCURATELY
INACQUAINTANCE
INACTION
INACTIVATE
INACTIVATED VACCINE
INACTIVE
INACTIVE INGREDIENTS
INACTIVELY
INACTIVITY
INADAPTABILITY
INADAPTABLE
INADEQUACY
INADEQUACY DETERMINATION
INADEQUATE
INADEQUATE SELF
INADEQUATELY
INADHESIVE
INADHESIVENESS
INADMISSIBILITY
INADMISSIBLE
INADMISSIBLY
INADVERTENCE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید