دیکشنری
insnare
ɪnsnɛɹ
فارسی
1
عمومی
::
اسیر كردن، بدامانداختن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSINUATIVE SMILE
INSINUATOR
INSIPID
INSIPIDITY
INSIPIDLY
INSIPIDNESS
INSIPIENCE
INSIPIENT
INSIST
INSIST ON
INSISTENCE
INSISTENCY
INSISTENT
INSISTENTLY
INSITU
INSNARE
INSOBRIETY
INSOCIABILITY
INSOCIABLE
INSOCIAL
INSOFAR AS
INSOLATE
INSOLATION
INSOLE
INSOLENCE
INSOLENT
INSOLENTLY
INSOLUBILITY
INSOLUBLE
INSOLUBLENESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید