دیکشنری
inswathe
ɪnswɑð
فارسی
1
عمومی
::
قنداق كردن، پیچیدن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSURED
INSURED DEPOSIT
INSURER
INSURGENCE
INSURGENCY
INSURGENT
INSURMOUNTABLE
INSURMOUNTABLY
INSURRECTION
INSURRECTIONAL
INSURRECTIONARY
INSURRECTIONISM
INSURRECTIONIST
INSUSCEPTIBILITY
INSUSCEPTIBLE
INSWATHE
INSWEEP
INSWEPT
INTACT
INTACTNESS
INTAGLIATED
INTAGLIO
INTAKE
INTAKE AIR
INTAKE AIR TEMPERATURE
INTAKE SCREEN
INTAKE SCREEN SYSTEMS
INTANGIBILITY
INTANGIBLE
INTANGIBLE ASSETS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید