AbiDic.com
  • دیکشنری

intertangle

ɪntəɹtæŋgəl


فارسی

1 عمومی:: بهم‌ گیر كردن‌، در هم‌پیچیدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERSTITIAL CELLS
INTERSTITIAL COMPOUND
INTERSTITIAL DELETION
INTERSTITIAL FLUID
INTERSTITIAL FREE
INTERSTORY DRIFT ANGLE
INTERSTORY DRIFT RATIO
INTERSUBJECTIVE
INTERSUBJECTIVE DYNAMICS
INTERSUBJECTIVE FIELD
INTERSUBJECTIVE OBJECT
INTERSUBJECTIVE PSYCHOLOGY
INTERSUBJECTIVE THEORY
INTERSUBJECTIVITY
INTERTALK
INTERTANGLE
INTERTEMPORAL ABSTRACTION
INTERTEMPORAL ELASTICITY
INTERTENTACULAR
INTERTEXTURE
INTERTHREADED
INTERTIDAL
INTERTIDAL ZONE
INTERTIE
INTERTILL
INTERTISSUED
INTERTOLL TRUNK
INTERTRANSCENDENCE
INTERTRIBAL
INTERTROPICAL

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط