دیکشنری
داستان آبیدیک
intrudingly
ɪntɹudɪŋli
فارسی
1
عمومی
::
ناخوانده، سرزده، فضولانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTROSPECTION
INTROSPECTION ILLUSION
INTROSPECTIONIST
INTROSPECTIVE
INTROSPECTIVELY
INTROSUSCEPTION
INTROVERSIBLE
INTROVERSION
INTROVERSIVE
INTROVERT
INTROVERTIVE
INTRUDE
INTRUDE INTO
INTRUDE ON
INTRUDER
INTRUDINGLY
INTRUSIAN DETECTION
INTRUSION
INTRUSION DETECTION
INTRUSION DETECTION SYSTEM
INTRUSION DETECTION SYSTEMS
INTRUSIVE
INTRUSIVE BODY
INTRUSIVE PARENTS
INTRUSIVE ROCKS
INTRUSIVE THOUGHTS
INTRUSIVELY
INTRUSIVENESS
INTRUST
INTUBATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید