دیکشنری
داستان آبیدیک
invermination
ɪnvɜɹməne͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
ناخوشی كرم، دچاری به كرم روده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INVENTORY INFORMATION
INVENTORY MANAGEMENT
INVENTORY MANAGEMENT POLICIES
INVENTORY OBSOLESCENT
INVENTORY OF PORTFOLIOS
INVENTORY PRICE TESTS
INVENTORY PRICING METHODS
INVENTORY PROFIT
INVENTORY RESERVE
INVENTORY TURNOVER
INVENTORY TURNS
INVENTORYING
INVENTRESS
INVERACITY
INVERISIMILITUDE
INVERMINATION
INVERNESS
INVERSE
INVERSE RATIO OR PR
INVERSE CASCADE
INVERSE DISCRETE FOURIER TRANSFORM
INVERSE DISTANCE WEIGHTED
INVERSED DISTANCE WEIGHT
INVERSION
INVERSION DEALS
INVERSIVE
INVERT
INVERT ARCH
INVERTEBRACY
INVERTEBRAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید