itching

ɪt͡ʃɪŋ


فارسی

1 عمومی:: خارش‌، خارش‌ كننده‌، خارش‌ دار، جرب‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code