دیکشنری
داستان آبیدیک
kilometre
kəlɑmitəɹ
فارسی
1
عمومی
::
هزارمتر، كیلومتر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KILLJOY
KILN
KILN DRY
KILN TAX
KILO
KILO, KILOGRAM, KILOMETRE
KILOBIT
KILOCALORIE
KILOCYCLE
KILOGRAM
KILOGRAM( KG )
KILOLITER
KILOLITRE
KILOMEGABIT
KILOMETER
KILOMETRE
KILOMETRICAL
KILOTON
KILOVOLT
KILOVOLTAGE
KILOWATT
KILT
KILTED
KILTER
KILTING
KIMBERLITE
KIMONO
KIN
KINAESTHESIA
KINAESTHESIS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید