دیکشنری
داستان آبیدیک
kissable
kɪsəbəl
فارسی
1
عمومی
::
بوسیدنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KISHLAK
KISMET
KISS
KISS AND MAKE UP
KISS AND TELL
KISS ASS
KISS AWAY
KISS GOOD BYE
KISS IN THE RING
KISS ME QUICK
KISS OF DEATH
KISS OFF
KISS ON
KISS THE DUST
KISS UP TO
KISSABLE
KISSER
KISSING COMFIT
KISSING COUSINS
KISSING CRUST
KISSING KIND
KIST
KIT
KIT OR KIT VIOLON
KIT AND CABOODLE
KIT BAG
KITCHEN
KITCHEN CABINET
KITCHEN GARDEN
KITCHEN STORAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید