دیکشنری
داستان آبیدیک
knobbler
nɑbələɹ
فارسی
1
عمومی
::
كسیكهسنگ راازگرهصاف میكند، سنگ صاف كن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KNITTER
KNITTING
KNITTING MACHINE
KNITTING NEEDLE
KNITTING PIN
KNITTING SHEATH
KNITWEAR
KNITWORK
KNIVED
KNIVES AND FORKS
KNOB
KNOBBED
KNOBBER
KNOBBINESS
KNOBBLE
KNOBBLER
KNOBBY
KNOBKERRIE
KNOBSTICK
KNOBSTONE
KNOCK
KNOCK ABOUT
KNOCK ABOUT CLOTHES
KNOCK AGAINST
KNOCK AROUND
KNOCK AT
KNOCK AWAY
KNOCK BACK
KNOCK BACK A DRINK
KNOCK BLOCK OFF
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید