داستان آبیدیک

labor


فارسی

1 عمومی:: كوشش‌، (labour) كار، كارگر، رنج‌، درد زایمان‌، زحمت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زایمان

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb work: We will all labor until we die. noun work: Labor will make you feel good.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

 
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code