دیکشنری
laboured
læbʊɹd
فارسی
1
عمومی
::
بزحمت درست شده، پرصنعت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LABORATORY INSTRUMENTS
LABORATORY SETTING
LABORATORY TESTS
LABORER
LABORING
LABORIOUS
LABORIOUSLY
LABORIOUSNESS
LABORSAVING
LABOUR
LABOUR CONTENT
LABOUR FORCE
LABOUR INCOME
LABOUR MARKET INFORMATON ANALYSIS
LABOUR SAVING
LABOURED
LABOURER
LABOURFALSE
LABOURHARDL
LABOURING
LABOUROFFICE
LABOURPARTY
LABOURSOME
LABOURUNION
LABOURVI
LABOURVT
LABRAL
LABRET
LABROSE
LABRUM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید