دیکشنری
داستان آبیدیک
languidly
læŋgwɪdli
فارسی
1
عمومی
::
اهسته، بطور بیروحیا، از روی ضعف، از روی بیحالی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LANGSYNE
LANGUAGE
LANGUAGE DISPERSAL
LANGUAGE MASTER
LANGUAGE OF BUSINESS
LANGUAGE PROCESSOR
LANGUAGE PROFICIENCY
LANGUAGE STUDY
LANGUAGE THAT WOULD FRY BACON
LANGUAGES
LANGUAGESTORAGE
LANGUET
LANGUID
LANGUIDEYES
LANGUIDINTEREST
LANGUIDLY
LANGUIDNESS
LANGUISH
LANGUISH IN
LANGUISH OVER
LANGUISHING EYES
LANGUISHINGLY
LANGUISHMENT
LANGUOR
LANGUOROUS
LANGUR
LANIARD
LANIARY
LANIFEROUS
LANIGEROUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید