دیکشنری
داستان آبیدیک
levantine
ləvæntin
فارسی
1
عمومی
::
ساكن خاور، )كسی(كهباخاورسودامیكند، شرقی، یكجور
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LEUKEMIA
LEUKOCYTE
LEUKOCYTOBLAST
LEUKOCYTOSIS
LEUKOMA
LEUKON
LEUKOPENIA
LEUKOPLAKIA
LEUKOPOIESIS
LEUKOSIS
LEUKOTIC
LEUKOTRIENE BIOSYNTHETIC ENZYMES
LEV
LEVANT
LEVANTER
LEVANTINE
LEVATOR
LEVATOR PALPEBRAE SUPERIORIS
LEVEE
LEVEL
LEVEL A CHARGE AGAINST
LEVEL AT
LEVEL BEST
LEVEL COLOUR
LEVEL CROSSING
LEVEL DOWN
LEVEL HEADED
LEVEL INHIBIT
LEVEL LAND
LEVEL OF ACTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید